فیکوک [ظلم]پارت ۳
ا/ت
من توی امریکا که بودم یه خونه توی کره خریدم نمی خوام برگردم دوباره به عمارت پدرومادرم چون غمم و بیشتر میکنه من نمیتونم به اونجا برگردم داشتیم میرفتیم سمت اون خونه از شیشه که بیرون رو نگاه میکردم یه تغیراتی رو احساس میکردم
لیو :ا/ت میگم من می خوام برم یه سر به خالم بزنم میشه منه اون طرف تر پیاده کنی
ا/ت :باشه عزیزم برو دوباره خودم میام دونبالت
لیو:ممنونم عشق خودمی (بالبخند بزرگ )
ا/ت:(خنده)
ا/ت
یکم جلوتر لیو رو پیاده شد ما هم حرکت کردیم به سمت خونه یکم رفتیم جلوتر که چشمم خورد به خونه عجب خونه ای خریدم (عکسش گذاشته میشه )
از ماشین پیاده شدیم وسایلو دادم بیارن بالا خودمم رفتم خونه رو بگردم دیدم برقا روشنه وارد شدم یهو یچیزی روی سرم احساس کردم اسلحه بود ترسیدم
شرط ۱۰ تا لایک
#جونکوک
من توی امریکا که بودم یه خونه توی کره خریدم نمی خوام برگردم دوباره به عمارت پدرومادرم چون غمم و بیشتر میکنه من نمیتونم به اونجا برگردم داشتیم میرفتیم سمت اون خونه از شیشه که بیرون رو نگاه میکردم یه تغیراتی رو احساس میکردم
لیو :ا/ت میگم من می خوام برم یه سر به خالم بزنم میشه منه اون طرف تر پیاده کنی
ا/ت :باشه عزیزم برو دوباره خودم میام دونبالت
لیو:ممنونم عشق خودمی (بالبخند بزرگ )
ا/ت:(خنده)
ا/ت
یکم جلوتر لیو رو پیاده شد ما هم حرکت کردیم به سمت خونه یکم رفتیم جلوتر که چشمم خورد به خونه عجب خونه ای خریدم (عکسش گذاشته میشه )
از ماشین پیاده شدیم وسایلو دادم بیارن بالا خودمم رفتم خونه رو بگردم دیدم برقا روشنه وارد شدم یهو یچیزی روی سرم احساس کردم اسلحه بود ترسیدم
شرط ۱۰ تا لایک
#جونکوک
۱۲.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.